ریشه حقیقی قانون جذب
قانون جذب از مقولاتی است که امروزه مورد توجه کسانی که دنبال پیشرفت و رشد فردی و اجتماعی هستند قرار دارد. در این مقاله قصد داریم به ریشه حقیقی قانون جذب بپردازیم و به این سوال پاسخ دهیم که قانون جذب چیست؟
قانون جذب چیست؟
بطور خلاصه در پاسخ به این سوال که قانون جذب چیست باید گفت که قانون جذب در واقع همان نوع نگرش و نوع تفکر و نوع برداشت و تحلیل انسان نسبت به اشخاص و اتفاقات محیط پیرامون است.
هر شخصی با هر دیدگاهی که به محیط پیرامون خود می نگردف همان دیدگاه باعث جذب اتفاقات محیط به سمت شخص می گردد. اگر دیدگاه مثبت داشته باشد، چیزی که به سمت او جذب می شود، اتفاقی مثبت و خوشایند است و اگر دیدگاه منفی داشته باشد، چیزی که به سمت او جذب خواهد شد اتفاقات منفی و ناخوشایند خواهد بود. که در ادامه ریشه حقیقی قانون جذب و چرایی این اتفاق را بررسی خواهیم کرد.
تعریف قانون جذب در ویکی پدیا:
در ویکی پدیا آمده است:
«قانون جذب در فلسفهٔ اندیشه نوین، باوری است شبه علمی که طبق آن با تمرکز بر افکار منفی یا مثبت، مردم میتوانند تجربههای مثبت یا منفی را به زندگی خویش و یکدیگر وارد آورند و آن را تجربه کنند. این باور بر اساس ایدهای است که مردم و افکارشان هر دو از «انرژی» ساخته شدهاند و از طریق فرایند «انرژیهای همانند، همدیگر را جذب میکنند» شخص میتواند سلامت و روابط شخصی خویش را ارتقا بخشد. باور به فرضیه جذب مبتنی بر این ایده است که مردم و افکارشان از «انرژی خالص» ساخته شدهاند، و از آنجا که «انرژیهای مشابه یکدیگر را جذب میکنند»، شخص میتواند با «افکار مثبت» سلامتی و ارتباطات فردی اش را بهبود بخشد.
هواداران پارادایم ذهن-قدرت عموماً تکنیکهای تجدید شناختی را با تاییدها و تجسم خلاقانه ترکیب میکنند تا افکار مثبت و سازگارانه را محدود سازند و افکار منفی و خود تخریب را جایگزین آن نمایند. مؤلفهٔ کلیدی این فلسفه این است که به منظور تغییر مؤثر الگوهای فکری منفی یک نفر، شخص باید احساس کند که (از طریق تجسم خلاقانه) مایل است این تغییرات رخ دهند. ترکیب افکار مثبت و احساسات مثبت به شخص اجازه میدهد تا از طریق قانون انرژیک «پیشنهادی»، تجارب و فرصتهای مثبت را «جذب» نماید. قانون جذب هیچ اساس علمی ندارد و به عنوان شبه علم و خرافات مورد خطاب قرار گرفتهاست. تعدادی از محققان سوءاستفاده از مفهوم علمی توسط هواداران را مورد انتقاد قرار دادهاند.»
ریشه حقیقی قانون جذب:
گفتیم قانون جذب همان دیدگاه افراد است که این دیدگاه اگر منفی باشد اتفاقات منفی و اگر مثبت باشد اتفاقات مثبت به دارنده دیدگاه می کشاند و جذب می کند. اما چرا اینگونه است؟
در قسمتی از کتاب زندگی برتر با سبک برتر آورده ایم:
«خوشحال ترین انسانها خوشبین ترین آن هاست.
زندگی انسانها تماما به ذهن و فکر آنها بستگی دارد. هر آنچه در فکر شما می گذرد، زندگی شما را تشکیل می دهد زیرا قدرتِ فکر، آن قدر بالاست که مسیر زندگی را تعیین می کند. اگر می خواهید در زندگی خوشحال ترین و خوشبخت ترین مردم باشید باید به تمام عواملِ مثبت و علی الخصوص منفی خوشبین باشید؛ این عمل علاوه بر خوشی و لذت بردن از زندگی، ظرفیت شما را بالا خواهند برد که همین مسئله باعث بالا رفتن سطح فکر و عقل خواهد شد. در نتیجه اش به شما ثابت خواهد شد که آن اتفاق به فرض منفی چقدر مفید بوده است…».
در ادامه این مقاله، پیشنهاد می شود کلیپ شاه کلید موفقیت با موضوع ظرفیت انسان را مشاهده بفرمائید.
چند حدیث مهم:
نتیجه گیری و خلاصه:
با توجه به توضیحات و احادیث فوق احتمالا به پاسخ این سوال که ریشه حقیقی قانون جذب چیست رسیده باشید. پس بطور خلاصه:
ریشه حقیقی قانون جذب، ذات اصلی انسان است. خداوند در قرآن می فرمایند «از جانب خویش روحی بر آن دمیدیم»(سوره حجر،آیه 29) و در جای دیگر نیز می فرمایند«ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم»(سوره بقره، آیه 156، عبارت معروف إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) در بخش دیگری از قرآن نیز می فرمایند«چون چيزى را اراده كند، فرمانش اين است كه بگويد: «باش» پس بى درنگ موجود مىشود»(سوره یس، آیه 82، إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ). وقتی به درستی به این آیات و احادیث ذکر شده توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که انسان، اراده ای الهی دارد و می تواند همه چیز تحت الامر او باشد.
مهم ترین چیز برای داشتن این اراده، در قدم اول ظرفیت و در قدم دوم «باور» است.
در بخش دیگری از کتاب زندگی برتر در سبک برتر آورده ایم:
«چرا انسان اگر اراده کند کاری انجام دهد حتما می تواند؟
پاسخ: انسان دو بعد دارد یک بعد جسمانی و یک بعد روحانی. بعد جسمانی بعد از پایان عمر از بین می رود و بعد روحانی است که مدتها پیش بوده و تا ابد نیز خواهد بود. چون این روح از خدا بر جسم دمیده شده است و وقتی می گوییم “من” منظور روحمان باید باشد. ما می دانیم خدا به هرچه بگوید باش می شود. پس ما نیز که از خدا هستیم به هرچه بگوییم باش میشود مگر این که اراده ما در محدوده اراده خدا نباشد. نکته مهم این که روح خدا پاک مطلق است و ما انسانها اگر می خواهیم اراده ای خدایی داشته باشیم باید خود را به خدای خود نزدیک کنیم و به میزان پاک بودن روح خود اراده ای شدنی داریم.»
ادامه دارد…
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.