عملیات ۳۰ دقیقه تا ازدواج!
از آنجایی که سریال گاندو ۱ و گاندو ۲ و اقدامات ماموران اطلاعاتی و امنیتی مورد توجه مردم قرار گرفته و مردم علاقه خاصی به این مباحث دارند، تصمیم گرفتیم یکی از مواردی که شبیه اقدامات سازمان های اطلاعاتی و امنیتی بود و ما باید همچون کارآگاهان عمل می کردیم را به اشتراک بگذاریم. این پروژه شاید یکی از عجیب ترین تجربه ما بود چون برای یک امر خیر از ما کمک خواسته شده بود. بخاطر جالب بودن و خاطره انگیز شدن این ماجرا نام این پروژه را «عملیات ۳۰ دقیقه تا ازدواج!» گذاشتیم. امیدواریم لذت و بهره کافی رو ببرید.
ماجرای عملیات ۳۰ دقیقه تا ازدواج! :
چندسال پیش یک آقایی به واسطه شخصی که یکی از پروژه هایشان را انجام داده بودیم،برای یک امر خیر به ما مراجعه و از ما کمک خواستند.
ایشان گفتند قبل از رفتن به خواستگاری قصد داریم ابتدا نظر دخترخانم رو بپرسیم و آشنا بشیم و بعد برای خواستگاری و بقیه مراحل اقدام کنیم.
شاید فکر کنید که این تقاضا چه ارتباطی به میک استارت آپ یا تیم ایده پرداز آذرخش دارد! حق هم دارید اما خب، کار ما حل چالش های مختلف هست و این هم یک چالش هیجان انگیزی بود که دوست داشتیم نقشی در آن داشته باشیم.
چالش چیه؟
این آقا که از این پس اسمشان را بطور فرضی آقای زالی در نظر می گیریم، ریزمکالمات تلفن ثابت منزل این دخترخانم را برای ما آورده بود! و از ما می خواست شماره تلفن همراه این دخترخانم را پیدا کنیم! ما از انجام اینکار معذور بودیم تا اینکه شرایط را توضیح دادند:«خواهرم در یک شهر دیگری زندگی می کند و فقط خواهرم می تواند خواستگاری کند و من بخاطر شغل و شرایط و… امکان انجام اینکار را ندارم و…»
ظاهر کار ساده بود و پرسیدیم چرا بصورت رندم و با نقشه قبلی به بعضی شماره ها پیامک ارسال نمی کنید و یا زنگ نمی زنید؟ در جواب گفتند اصلا نمی خواهیم ریسک کنیم و مقداری توضیح دادند و ما قانع شدیم که فقط باید شماره تلفن خود دخترخانم را از این لیست بلند پایه پیدا کنیم!
بعد از تحقیق و صحت سنجی نسبت به گفته های آقای زالی در مورد نیت اصلیشان که موضوع حقیقت داشت و قصدشان واقعا امر خیر بود، برای عملیات ۳۰ دقیقه تا ازدواج! اعلام آمادگی کردیم.
از ایشان خواستیم لیست را به ما ارسال کنند که در ساعت ۱۴:۳۰ لیست ریز مکالمات دریافت شد. ماجرا را در ادامه بطور لحظه ای توضیح می دهیم(زمان حدودی است):
ساعت ۱۷
کار را با پرینت گرفتن از لیست ریزمکالمات آغاز کردیم. در لیست شماره تلفن های بسیار متنوعی بود که معمولا این تنوع برای یک منزل مسکونی غیر عادی است!
با آقای زالی تماس گرفتیم و علت این اتفاق را جویا شدیم. آقای زالی در پاسخ گفتند این خانواده همگی تحصیل کرده هستند و با افراد سرشناس نشست و برخواست دارند! بعد از پاسخ آقای زالی متوجه شدیم کار پیچیده است و ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم که آن اطلاعات را به ما منتقل کردند.
ساعت ۱۷:۰۷
اطلاعات تکمیل و تماس پایان یافت. با این اطلاعات ما باید شماره تلفن های اضافی را در لیست کشف و با کشیدن خط روی آن حذف می کردیم تا نهایت به یک شماره برسیم.
در قدم اول شماره تلفن های ثابت داخل و خارج شهر را حذف کردیم چون باید شماره موبایل بدست می آوردیم.
ساعت ۱۷:۱۰
در قدم دوم با توجه به سن و تحصیلات دخترخانم مورد نظر، شماره تلفن های دائمی چه برای همان استان و چه برای سایر استان ها را حذف کردیم. هرچند ممکن بود ریسک داشته باشد چون خانواده ای تحصیل کرده بودند و شاید پر مدعا!
ساعت ۱۷:۱۳
در قدم سوم شماره هایی که در دوره یک ماهه بین ۱ تا ۳ بار تکرار شده بودند را حذف کردیم چون معمولا خانواده ها با فرزندان خود بیشتر از ۳ بار در ماه تماس می گیرند. این کار نتیجه خوبی داد و لیست خلوت تر شد.
ساعت ۱۷:۲۱
در قدم چهارم باید شماره موبایل اقوام درجه یک را حذف می کردیم! در مدت یک ماه انتظاری که ما داشتیم این بود که با شماره تلفن ثابت بین ۴ تا ۶ بار با اقوام درجه یک تماس گرفته می شود. پس شماره ها تلفن هایی که ۴ تا ۶ بار تکرار شده بودند را نیز حذف کردیم.
ساعت ۱۷:۲۴
در قدم پنجم شماره تلفن هایی که در ساعات غیرمتعارف گرفته شده بود را نیز حذف کردیم. چون مثلا در ساعت ۱۲ شب از طرف خانواده تماسی با فرزند گرفته نمیشود مگر اینکه آن فرزند یا پسر باشد و یا اگر دختر باشد، آن دختر ازدواج کرده است که ما با آنها کاری نداشتیم.
ساعت ۱۷:۲۷
در پایان حدود ۱۰ شماره تلفن باقی ماند که معمولا در طول روز با آنها تماس گرفته می شد:
در قدم ششم با توجه به محل سکونت و محل تحصیل دخترخانم و فاصله بین این دو و با توجه به مذهبی بودن خانواده، و با توجه به اینکه این دخترخانم معمولا از سرویس استفاده می کرد یا با آژانس در شهر تردد داشت و معمولاً تنها به جایی نمی رفت، شماره تلفن ها را یک به یک چک کردیم.
یک مورد از شماره ها در ساعات مشخص و نزدیک به هم مثلا بین ساعت ۱۶ تا ۱۶:۳۰ تماس گرفته شده بود. نظر ما این بود شخصی در ساعت مشخص خارج و ساعت مشخص به منزل بازمیگردد و احتمالا به سرکار می رود. هرچند تماس روزانه نبود. این شماره تلفن خط خورد.
سه یا چهار مورد نیز در ساعات پراکنده و ساعات نامناسب بودند که این موارد را نیز حذف کردیم. چون با وضعیت تحصیلی و رفت و آمد دخترخانم جور در نمی آمد.
معمولا یک دخترخانم مخصوصا مذهبی، حدودا قبل از خلوت شدن کوچه و خیابان در ظهر و قبل از غروب و تاریک شدن هوا به خانه باز میگردد. با این تحلیلی که کردیم یک شماره تلفن را دیدیم که در بعضی از روزها نزدیک ظهر و نزدیک غروب به آن خط تماس گرفته شده بود و چون مدت مکالمه زیر یک دقیقه بود دانستیم مکالمه برقرار شده پس از سلام و علیک کوتاه، نهایت در مورد اینکه «کجا هستی؟ کی میرسی؟ نهار یا شام آمادست زود بیا و…» ختم شده است و ما با توجه به همه اطلاعات و تحلیل ها، این شماره را انتخاب و به آقای زالی نتیجه را اعلام کردیم.
عملیات ۳۰ دقیقه تا ازدواج! در ۳۰ دقیقه به پایان رسید.
آقای زالی پس از گرفتن شماره از ما، کمی نگران بودند اما ما این اطمینان را دادیم که شماره دقیقاً درست است و با خیال راحت از ناحیه خواهرتان اقدام نمائید.
نتیجه:
نتیجه مثبت بود و شماره تلفن دقیقا شماره تلفن همان دخترخانمی بود که میخواستند. برای آقای زالی و خواهرشان عجیب بود که این کارشان را چگونه حل کردیم با اینکه ۳۰ دقیقه بیشتر از دادن لیست نگذشته بود و جز انبوهی از اعداد شامل شماره ها و مدت زمان مکالمه هایشان و تاریخ های تماسشان چیزی دیگری وجود نداشت؟!
جالب است بدانید مدیریت این کار و شش قدم مذکور، توسط یک نفر انجام شد و حتماً ایشان را می شناسید!
لینک کوتاه: https://makestartup.ir/af
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.